به بهانه 110 سالگرد تولد صادق هدایت
خوانندگان نوشته های هدایت به قشر و دسته و گروه خاصی محدود نمی شوند حال آنکه خوانندگان بسیاری از پر نفوذترین و نام آورترین نویسندگان و شاعران ما قطع نظر از استعداد و استطاعت آنها محدود هستند. هدایت در سالهای آخر حیاتش به ویژه پس از مرگش در اوج شهرت خود در خاک ایران نفوذ فراوان داشت و این نفوذ تا به امروز ادامه داشته است. به طوریکه هیچ با او برابری نمیکند هنوز نوشته های هدایت را نسل جدید با طبایع گوناگون فرهنبا علاقه میخوانند و این چیزیست که برای هیچ نویسنده دیگری در یکصد سال اخیر پیش نیامده است. راز این نفوذ چیست/؟
در قریحه و استعداد اوست؟ در غنای مضامین و در نوآوری و استحکام متن و در کیفیت طنزآمیز و پرشور نوشته های اوست؟ در نیش و کنایه ها و دشنام هایی است که بی دریغ نثار همه از دوست و دشمن کرده است و حتی خودش را بی نصیب نگذاشته است؟
همهء اینها احتمالا و کمابیش در کیفیت نفوذ او تاثیر دارند و طبعا قابل انکار نیستند.
اما به نظر بسیاری راز اصلی نفوذ و جاذبه شخصیت هدایت در صراحت و صمیمیت و در (اجبار اعتراف) و روحیهء انتقادی_یا همان مدرنیت خواهی و آزاد اندیشی_ اوست قابلیت و توانایی او در تشخیص جنبه های گویا و زندبخش امور و اشیاء کاملا نظرگیر است.هدایت قریحه ای طبیعی و ممتاز برای انتقاد کردن دارد به ویژه میتواند جنبه های ناساز و ناجور زندرا از منظر فردی و شخصی در کنار یکدیگر نشان بدهد و دست بیندازد و این استعداد را از همان جوانی از خود نشان داد اما حق مطلب این است که هدایت به حکم طبیعت خود عمل میکند و هیچ وضعی را از سر مصلحت به خود نمیگیرد یا به خود نمی بندد.
نزد هدایت اجبار عین شر است و همواره زندگی خود را معطوف زمینه ای میکند که درآن حد اعلای آزادی فردی وجود داشته باشد.در طول چهار سال اقامت خود در بلژیک و فرانسه(1305تا1309)به هیچ یک از نظریات و مشربها و مکتبهای فکری غربی که اتفاقا در زمان اقامت او انواع بیشمار و هواخاهان پرشور بسیار داشتند تن نمی دهد او اهل تسلیم و رضا نیست بیش از هرچیز برآن است تا جامعه نیروهای اخلاقی و عاطفی و فکری و طبیعی خود را آزاد کند و پرورش دهد به شرط آنکه هرآنچه باعث لنو افت و تباهی این نیروها می شود از میان برود.
شاید بزرگترین تاثیری که هدایت در فرانسه پذیرفته است تاثیر انواع ادبیات آزمایش گر و مدرن باشد. اما او در همان سالهای جوانی دوست تر میدارد به تاثیرات و الهاماتی که میگیرد رنگ خاص و شخصی خود را بیامیزد. در واقع او هیچ نظریه خاص و عقیده واحدی را سرمشق و الگوی ادبی و فلسفی و اندیشخود نمیسازد و به هیچ راه حل ابدی دل نمیبندد هدایت طبیعتا شکاک و بدبین است. به جواب های خشک و خالص و سرراست اعتقادی ندارد.
روش عینی و هوشیار و بی طرفانه را به روش های قاطع و تند و تیز و بی چون و چرا ترجیح می دهد.
در همان زمانیکه هدایت در اروپا تحصیل میکرد و هنوز شهرتی به هم نرسانیده بود در محافل خصوصی و در میان دوستانش اورا به عنوان ناظری باریک بین و حساس و در عین حال ناراحت و بدقلق میشاختند. دوستانی که با صدق و صفا در کنار او قرار میگرفتند وقتی ناگهان یکی از جنبه های فکری و ذهنی اورا می دیدند سخت در شگفت میشدند و به حلقه دوستداران و ارادتمندانش در می آمدند اگرچه همین دوستان گاه از سخنان گزنده او در امان نبودند. این مساله جنبه دیگری از سیرت او را نشان می دهد.
به گمان من صراحت و شجاعت در شمار سجایای بارز هدایت است. از همین رو است که بازگشت او به تهران در اوخر دهه اول قرن شمسی حاضر باعث دلیری و زبان آوری نویسندگان آزمایش گر و نوآور ما است حضور هدایت موجب به جا آوردن نویسنده_امر نویسندگی- در ایران میشود
رفتارش به رفتار مولفان و مصححان محافظه کار و دانشگاهی که معمولا در سایه نهادهای رسمی پناهی می جستند هیچ شباهتی ندارد. در حقیقت نقش هدایت و حضورش در کانون محافل ادبی به ایجاد نوعی بدعت در فضای فرهنما شد و باعث میشود که نویسندگان و شاعران و هنرمندان ما آرزومند آزادی بشوند و نگران دخالت ممیزی دولتی در امور ادبی باشند و برضد +آن واکنش نشان بدهند.
ازین جهت هدایت را باید بنیانگذار روشنفکری مستقل در ایران دانست. او نخستین نویسنده ای است که باهرگونه نقشه کشیدن و سازمان دادن خشک و خالص و به زور جا دادن واقعیات در قالب های ساختمخالفت می ورزد و مخالفت خود را نیز بی هیچ ملاحضه و مصلحتی به زبان میآورد. مخالفت او با بینش انتقادی توام است و هیچ گاه به هیچ عذر و بهانه ای راضی نمیشود روش تسلیم و رضا را در پیش بگیرد. او نه فقط عیب مدعیان و معارضان بلکه عیب خود را میبیند و از بیان آن هیچ ابایی ندارد
او هیچ گاه به زور تبلیغ بینش خود را برای خوانندگانش اام آور نمیکند. برای او آزادی فردی چیزی بسیار والاتر از یک محصول فرعی تحولات اجتمائی. ازین رو حاضر نیست آزادی را فرع بر تحصیل چیزی کند که آن را نمی پسندد. برای او نوشتن یک داستان یک متن ادبی کوتاه که به اقتضای ذوق خود آن را می پردازد بر جانب گیری فوری در امور جاری سیاسی و اجتمایی بسیار ترجیح دارد. به رغم اینکه ذهنی سخت شوریده و لگام گسیخته دارد تمامی وجودش در کارها و کلماتش حی و حاضر است شاید از همین جهت است که نوشته هایش اغلب موثر و خواندنی هستند و مخاطبانش را به شدت متاثر می سازند و اینک صادق هدایت نویسنده منتقد و مستقل خالق بوف کور 110 ساله شد روحش شاد
نظرات شما عزیزان:
|